درگیر کردن تیم در فرایند برنامه ریزی پروژه: افرادی که فعالیت های پروژه را انجام می دهند بایستی در فرآیند برنامه ریزی فعالیت هایشان نیز دخیل باشند. این کار دو مزیت دارد. اول اینکه بهتر از هر کسی می توانند نسبت به جزئیات کارهایشان اطلاعات بدهند و دوم اینکه نسبت به برنامه ریزی نهایی احساس مسئولیت و وابستگی دارند و آن را قبول قبول میکنند. افراد تیم پروژه می توانند چشم اندازهای خوبی را نسبت به تمام شدن پروژه به مدیر پروژه منتقل نمایند.
تکرار برنامه ریزی: در دیدگاه سنتی کنترل پروژه، فعالیت ها بایستی یکی پس از دیگری شروع، انجام و خاتمه پیدا کنند. همچنین دیدگاه سنتی دیگری وجود دارد که بیان میکند رویدادهایی که می توانند پروژه را تحت تاثیر قرار دهند قابل پیشبینی و کشف هستند. علاوه بر این اغلب با پایان فازی از یک پروژه، بعدها مورد بازنگری قرار نمیگیرد. تمامی موارد ذکر شده نادرست هستند و اشتباهاتی است که در پروژه ها صورت میگیرد و باعث ناکارآمدی در، در نظر گرفتن عدم قطعیت ها می شود. نیاز است برنامه ریزی مکرر که مفهومی در مدیریت پروژه چابک است در انجام پروژه ها انجام شود. رویکرد چابک در مدیریت پروژه شامل برنامه ریزی سریع، تکرارشدنی و بهبود است که به اعضای تیم، قابلیت ارزیابی مداوم فعالیت ها و وضعیت تحویل شدنی ها و همچنن اخذ بازخورهای مشتریان را می دهد.
انتقال فعالیتهای با ریسک بالا به ابتدای پروژه: تمامی پروژه ها دارای فعالیت هایی با ریسک هستند که می توانند نتایج پروژه را به مشکل یا تاخیر مواجه سازند. برخی از این ریسک ها می توانند کاهش یابند یا امکان رویدادشان از بین برود تا باعث موفقیت پروژه شوند. تشخیص فعالیت های با ریسک بالا در پروژه برای مدیر پروژه بایستی مهم باشد و اگر انجام آنها در صورت ممکن به ابتدای پروژه شدیدا پیشنهاد می شود. زیرا در صورت وقوع مشکل در انجام چنین فعالیت هایی زودتر مدیر پروژه توانایی بازنگری برنامه ریزی انجام شده و تعامل با مشتریان را دارد.